به گزارش مشرق، اندیشکده «کارنگی» در مقالهای به قلم «مارک هیبز» عضو ارشد برنامه سیاست هستهای این بنیاد نوشت: از زمان شروع نبردهای خیابانی در کیف در نوامبر گذشته، بسیاری روسیه را ترغیب کردهاند که از آن برای تهدید آمریکا و دیگر قدرتهای مذاکرهکننده اروپایی با ایران استفاده کند. وقتی در ژوئن روسیه و ایران یک توافق معامله پایاپای به ارزش ۲۰ میلیارد دلار امضا کردند، بدبینها ترسیدند که روسیه به خاطر اوکراین، پیوندهایش را با آمریکا و اروپا قطع کند و بهسوی ایران گرایش پیدا کند. دولتهای غربی در سطوحی بالا به مسکو هشدار دادند که اگر این کشور در توافق تجاری با تهران پیشدستی کند، گفتگوهای هستهای از میان خواهد رفت.
*متن کامل این مقاله بدون تأیید محتوای آن، برای استفاده کارشناسان و مخاطبان محترم در ادامه آمده است:
■ رویکرد مسکو در قبال برنامه هستهای ایران، همراهی یا مخالفت با غرب؟■
از آن زمان رویکرد میانهروی در خصوص نحوه مواجهه با این تبادل پایاپای چیرگی یافت و مقامات آمریکایی پیشنهاد کردند که صرفنظر از تنش با روسیه در خصوص مسائلی همچون اوکراین، مسکو همچنان با آمریکا در خصوص مسائل حیاتی امنیت جهانی همکاری میکند. بهخصوص اینکه بهار گذشته شکاف روسیه با غرب در خصوص ایران، با افزایش خواستههای ایران در خصوص ظرفیت غنیسازی اورانیوم ذیل برنامه اقدام مشترک، کمتر شده است. این رویکرد برنامههای روسیه برای حصول توافق هستهای جدید با ایران در افق برنامه اقدام مشترک را به باد میداد.
بهعنوان نمونه بیایید به یادآوریم که روسیه مثل پنج مذاکرهکننده دیگر با ایران، در اینکه تهران به سلاحهای هستهای و به قابلیتی هستهای دست نیابد که در کوتاهمدت ایران را به کشوری دارای سلاح هستهای تبدیل کند، منافعی دارد.
■تفاوت رویکردهای مسکو و دیگر اعضا ۱+۵ در خصوص ایران ■
درحالیکه ایرانی دارای سلاح هستهای فاکتوری پیشبینیناپذیر در حاشیه جنوبی مسکو خواهد بود، احتمال این نیز وجود دارد که مسکو تهدید ایران هستهای را کمتر از تهدیدی که از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا متوجه این کشور است، میبیند. اگر تصمیم در خصوص نتیجه مذاکرات هستهای با روسیه (یا چین) بود، مسکو برای مصالحه با ایران، برای بهکارگیری سانتریفیوژهای گازی بیشتر، فعالیت راکتور IR-40 آبسنگینی که ایران مدتهاست ایجاد کرده، بازگشت به مراقبتهای معمول از ایران بدون اینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی یقیناً بداند توانمندیهای هستهای ایران در چه حدی قرار دارد، و برداشتن محدودیتهای باقیمانده بر برنامه هستهای ایران در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده، زمانی که برخی مذاکرهکنندگان غربی این مدت را برای توافق جامع تعیین کردهاند، آمادهتر بود.
■ تأثیر بحران اوکراین در مذاکرات هستهای ■
بههرروی گمانهزنیهای اخیر ایرانیها حکایت از این داشته که بحران اوکراین میتواند روسیه را در طرف تلاشهای «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران، برای دفاع از رویکرد قبلی این کشور قرار دهد. تاکنون تفاوتهای روسیه با غرب در خصوص دیپلماسی هستهای ایران، مسکو را در کنار تهران و نه در مقابل این کشور قرار داده است. وقتیکه برای مثال در ۲۰۰۸«سرگئی لاوروف» نقشه راهی برای حل بحران ارائه کرد، روسیه و قدرتهای غربی درباره مدتزمانی که ایران باید غنیسازی اورانیوم خود را، مطابق قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تعلیق کند، توافق نداشتند. این مشکل کافی بود که طرح «لاوروف» را به شکست بکشاند. چنانکه یک مذاکرهکننده غربی گفته بود: ما باید برنامه غنیسازی اورانیوم ایران را برای ۱۰۰ سال تعلیق کنیم و روسها میخواهند آن را برای ۴۵ دقیقه تعلیق کنند.
■ روسیه و ۱+۵ همچنان موضعی واحد دارند■
روسیه و ایران درباره نحوه جلو رفتن و تداوم همکاری توافق ندارند، اما این ربطی به اوکراین ندارد. ارزیابی حاضر، نظرات دیگر کارشناسان و بحث ذیل، قویاً حکایت از آن دارد که روسیه و ۱+۵ همچنان موضعی واحد دارند.
مشکل دوسویه مسکو با تهران
نگرانیای که پیشتر در سال جاری درباره خروج روسیه از ۱+۵ مطرح شد در چگونگی موقعیت ایران در گفتگوهای آتی هستهای بهنحویکه روسیه قصد دارد همکاری دوسویه هستهای مدنی با تهران را پیش ببرد نقشی ندارد. برنامه اقدام مشترک به دنبال همکاری هستهای مدنی بینالمللی با ایران در خصوص رآکتورهای نیروگاهی مدرن آب سبک، رآکتورهای تحقیقاتی و تجهیزات وابسته، تأمین سوخت هستهای مدرن و فعالیتهای تحقیق و توسعه موردتوافق است. بر این مبنا، روسیه و ایران مشغول تنظیم توافق برای رآکتورهای نیروگاهی بیشتر بودهاند؛ توافقاتی که میتواند پول زیادی برای روسیه هم از ساخت راکتور و هم خدمات سوختی به همراه داشته باشد.
■ساخت رآکتور بدون خدمات سوختی، برای مسکو سودآوری بسیار کمتری خواهد داشت ■
روسیه برای تأمین اینها آماده است؛ اما روسیه در پنج ماه گذشته به نحوی فزاینده از درخواستهای ایرانیها مبنی بر اینکه ایران خود اورانیوم را غنیسازی کند و سوخت لازم برای این رآکتورها و همچنین رآکتور بوشهر، تنها نیروگاه برق هستهای ایران که توسط روسیه بر مبنای توافق اولیه در سال ۱۹۹۲ و قرارداد پنج سال بعدازآن ساختهشده، را تأمین کند، برآشفته شده است.
از سویی دیگر در مسیر ۱+۵، ایران تمامی این رآکتورها را در بسته «نیازهای عملیاتی» خود برای ظرفیت غنیسازی، که ذیل برنامه اقدام مشترک برای توافق نهایی مجاز شمردهشده است، آورده است. حتی اگر مسکو حاضر به پذیرش موضع ایران از منظری راهبردی باشد، ساخت رآکتورها، درصورتیکه ایران نخواهد خدمات سوختی خود را از مسکو تأمین کند، سودآوری بسیار کمتری از آنچه روسیه امید داشت، خواهد داشت.
■ «نیازهای عملی» ایران ■
احتمالاً مذاکرهکنندگان ۱+۵ اکنون به دنبال حفظ آبرویی برای ایران برای تضمین عرضه سوخت، برای متقاعد کردن این کشور به دست برداشتن از درخواستش برای فعالیت چند هزار سانتریفیوژ، هستند؛ اما واقعیت این است که حتی اگر قرار باشد ایران چندین هزار سانتریفیوژ را برای غنیسازی اورانیوم برای نیروگاه بوشهر، برای پنجاه سال آینده نصب و راهاندازی کند، امنیت تأمین سوخت هستهای ایران ذرهای افزایش نخواهد یافت. روسیه چنانکه ذکر شد ممکن است نسبت به قدرتهای آمریکایی و اروپایی در تعریف «نیازهای عملی» ایران برای غنیسازی سخاوتمندتر تر باشد؛ اما خواست ایران برای مذاکره مجدد در خصوص مفاد قرارداد بوشهر ۱ برای مسکو کاری بیهوده است.
■ توسعه ظرفیت برای تولید قابلاتکا و تضمین سوخت برای نیروگاههای هستهای کاری پیچیده است ■
تهران به روسیه گفته است که قرارداد تأمین سوخت دهساله با TVEL، شرکت سوخت هستهای روسی که سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین میکند، باید موردبازنگری قرار گیرد، تا ایران سوخت این نیروگاه را تأمین میکند. ایران میخواهد به نحو رسمی این سوخت را در ظرفیتی در حدود ۲۰ تن اورانیوم در هرسال – میزان کافی برای تعویض سالانه سوخت- تا ۲۰۲۱، وقتیکه قرارداد تمام میشود، تولید کند. «صالحی» یک مهندس تحصیلکرده دانشگاه ام آی تی، و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، از دلایلی فنی که این جدول زمانی برای ایران واقعی نیست، آگاه است. توسعه ظرفیت برای تولید قابلاتکا و تضمین سوخت برای نیروگاههای هستهای کاری پیچیده است و حتی اگر روسیه بخواهد، زمان بیشتری برای اجرای این همکاری موردنیاز است؛ اما تا زمانی که رهبران عالی ایران حقیقت را دریابند، هر خبر خوبی درباره توافق ایران و روسیه برای اجرای طرحهای نیروگاه هستهای، که در نشریات میخوانیم، تنها به درد منابع ایرانی میخورد. روسیه برای ساخت رآکتورهای نو ع VVER روسی در ایران، بدون تأمین سوخت برای آنها و دریافت پول به ازای آن، تمایلی نخواهد داشت- و بدین ترتیب توجیه ایران برای برنامه گسترده تولید سوخت منتفی میشود.
■ روسیه با ساخت رآکتورهای بیشتر در ایران، بدون تأمین سوخت آنها، مخالفت خواهد کرد ■
ایران در مقابل روسیه، اگر قرار باشد موضع خود در مذاکرات دوجانبه را حفظ کند، در موضع ضعیفتری قرار خواهد داشت. ایران تجربه و زیرساختهای لازم برای تولید اقتصادی سوخت VVER را ندارد و موافقتنامه مالکیت معنوی با روسیه، که به ایران اجازه دسترسی به اطلاعات لازم برای طراحی مؤلفههای ضروری ازجمله سوخت، که برای تولید سوخت ضروری است، را در دست ندارد.
اگر ایران قرار باشد بدون همکاری روسیه جلو برود، توافق دوطرفه که مسئولیت روسیه را نسبت به مسائل امنیتی نیروگاه بوشهر تعیین میکند، خودبهخود باطل میشود. در پی زیانهای بزرگی که شرکت روسی روس اتم در راهاندازی نیروگاه بوشهر متحمل شده، روسیه با ساخت رآکتورهای بیشتر در ایران، بدون تأمین سوخت آنها، مخالفت خواهد کرد.
■ روسیه توافقات مشابهی برای تأمین سوخت با حدود ده کشور دیگر امضا کرده است■
پولهایی که باید به دست بیاید
سرانجام بخش ۵ توافق دوجانبه همکاری هستهای ایران و روسیه خاطرنشان میکند که: شرکتهای روسی باید سوخت موردنیاز جمهوری اسلامی را برای این نیروگاه اتمی، که بر اساس این توافق ساخته میشود، بهصورت دائمی، تأمین کند. این سوخت باید به شکل دستههای کامل مجتمعهای سوخت و مجتمعهای سوخت مهار عرضه شود. روسیه توافقات مشابهی برای تأمین سوخت با حدود ده کشور دیگر امضا کرده است. روسیه به این توافقات، حتی در وضعیت فعلی در مورد اوکراین، بدون کموکاست عمل کرده است. در مورد ایران، روسیه در گذشته تأمین سوخت را به دلیل درخواستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آمریکا، که به نحوی معقول نگران حسن نیت ایران در خصوص منع گسترش سلاحهای هستهای بودند، و در پرتو نگرانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص امنیت بوشهر ۱، با توجه به فقدان همکاری ایران در منطقه، به تأخیر افتاد (ایران تنها کشوری است که یک طرح نیروگاهی هستهای دارد و عضو کنوانسیون بینالمللی ایمنی هستهای نیست) با برطرف شدن این نگرانیها و وقتیکه روسیه متعهد به مسئولیتپذیری بیشتری در مراحل راهاندازی و پس از راهاندازی بوشهر ۱ شد، این طرح نیروگاهی هستهای تمام شد، و سوخت هستهای روسی تأمین و رآکتور شروع به کار کرد.
■ تنها تأمینکننده جایگزین سوخت برای ایران بهجای روسیه، شرکت وستینگهاوس است■
در حال حاضر تنها تأمینکننده جایگزین سوخت برای ایران بهجای روسیه شرکت وستینگهاوس، یک شرکت آمریکایی بنیاد که اکثریت آن تحت مالکیت مالک ژاپنی توشیباست، خواهد بود؛ شرکتی که برای تأمین سوخت رآکتورهای هستهای روسیه فعالیت داشته است. در آیندهای محتمل وستینگهاوس هم خواهد توانست سوخت هستهای موردنیاز ایران را فراهم کند؛ اما اگر ایران بخواهد به نحو بومی و بدون دخالت روسیه برای بوشهر تأمین سوخت کند؛ ممکن است نگاه به تجربه وستینگهاوس برای تولید سوخت برای راکتورهای روسی در اوکراین و جمهوری چک، ایران را متوقف میکند؛ ازآنجاکه این شرکت آمریکایی با موانع حقوقی، فنی و سیاسی شامل ادعای خسارت و سرریز هزینهای صدها میلیون دلاری و تأخیر چندین ساله مواجه شد. این مسائل در کنار جنگ لفظی میان وستینگهاوس و TVEL، و عوامل تجاری آنها در اروپای شرقی بدین معناست که یک توافق تأمین سوخت با وستینگهاوس، احتمالاً برای ایران آسانتر نخواهد بود و با موفقیت اجرا نخواهد شد.
■موانع جایگزینی شرکتهای روسی ■
ایران ممکن است، چنانکه «مارک فیتزپاتریک» مینویسد، ترجیح دهد تا رآکتورهای خود را بهجای روسیه از غربیها خریداری کند، اما موانع اقتصادی و تعهدی که درراه پیمان روسیه ایران قرار دارد در خصوص هر فروشنده خارجی دیگری نیز وجود خواهد داشت؛ این برگ خریدها بهتنهایی، بهخصوص با توجه به سهم خصوصیشان، احتمالاً وستینگهاوس و دیگر شرکتهای آمریکایی را از تأمین رآکتورهای ایران بازمیدارد. تجربه مدیریت روس اتم در مذاکره با ایران از ۱۹۹۲ باعث ایجاد اعتماد میان روسای صنعت هستهای دو طرف نشده است. باید توجه کرد که نگرانیهای ایران در خصوص امنیت تأمین سوخت هستهای، برای توجیه ظرفیت غنیسازی اورانیوم گسترده خود، ایران را از مذاکره با روس اتم در ششماهه گذشته بدون هیچ تضمینی از طرف روسی مبنی بر اینکه ایران اجازه غنیسازی و تولید سوخت را خواهد داشت، بازنداشته است. این سابقه رقبای روس اتم را بر نخواهد انگیخت که در صورت شکست مذاکرات روسیه با ایران، نیروگاههای هستهای ایران را تأمین سوختی کنند.
منبع: اشراف